.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

خارج کجاست؟

خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند

مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگر کار دارند

در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارند !!!

کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس که تشریفاتی و مرفه است.

تازه در خارج کراوات هم می زنند که همه میدانند یک جور فلش و علامت راهنمای رو به پایین است.

خارجی ها همه غرب زده هستند

مردم خارج ، همیشه مست هستند و دائم به هم میگویند: یو آر …

اما در اینجا ما همیشه در حال احوال پرسی از خانواده طرف مقابل هستیم بس که مودب و با فرهنگیم

ما در ایران خیلی همه چیز داریم! نان ، مسکن و حتی به روایتی آزادی!

اما فرق اصلی ما در این است که خودمان میگوییم این ها را نداریم ، ولی مقاماتمان میگویند دارید

و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار میکنیم و میگوییم پس کو ؟

آن وقت آنها مجبور میشوند گشت درست کنند و به زور به ما حالی کنند که ایناهاش!

در خارج اما اینطوری نیست بس که آنها بی منطق هستند 

در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است

خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند ، با دیدن موی نامحرم ، هیچ چیزیشان نمی شود

اما ما اگر یک تار مو ببینیم ، دچار لرزش می شویم! بس که محکم است این اعتقاداتمان!

خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی

آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بی فرهنگ هستند

خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند ، نمی دانند ازدواج از نوع موقت چیست

خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است

و هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر ! هر 4 تا زن میشود یک مرد

آن ها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن میکنند،

در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است!

آن ها تمام شعر های مذهبی خود را با آهنگ میخوانند، بس که الاغند

در حالیکه وقتی آدم با خدا حرف میزند ، اجازه ندارد شاد باشد

خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها این را نمیداند

ما از این انشاء نتیجه میگیریم که خارج جای بدی است

خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند!



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 318
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : سه شنبه 19 شهريور 1392
.

  می خواهــم انســــــــــان نباشم...
گوسفندی باشم ، پا روی یونجه هـــــــا بگذارم
اما دلــــــــــی را دفن نکنم ...!
...گرگی باشم ، گوسفند هـــــــا را بِدَرم
اما بدانم ، کــــــــارم از روی ذات است نه از روی هوس ...!
خفاشی باشم که شبهاگردش کنم
با چشمهای کور ، اما خوابی را پرپر نکنم
کلاغی باشم که غار غار کنم

امـــــــــا
پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ بدست نیاورم...! 



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : شنبه 11 شهريور 1392
.

پریدن سخته تا وقتی

تو دست آدما سنگه

اگر هم دونه میپاشن  

یه جای کار میلنگه

تا وقتی رو به رو شونی

رفیق و یار و همدردن

سرت رو برنگردون که

عجیب این قوم نامردن ...

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: شعرگونه , خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده , عجیب این قوم نامردن ,
:: بازدید از این مطلب : 342
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : دو شنبه 28 مرداد 1392

گویند کریم است و گنه می بخشد

                                     گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم...........؟

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 361
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : شنبه 5 مرداد 1392

آمد رمضان هست دعا را اثری

دارد دل من شور و نوای دگری

ما بنده عاصی و گنهکار توییم

ای داور بخشنده به ما کن نظری

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 343
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 27 تير 1392

:|

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 360
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 29 ارديبهشت 1392


از این به بعد حرف دلم رو فریاد میزنم 

من میخونم و سکوتم رو دار میزنم

من میمونم و صعودم رو جار میزنم

بال میزنم و به اوج قصه ها میپرم

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران , مهران مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 378
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : جمعه 30 فروردين 1392

گاهی

سکوت نشانه ی

بی تفاوتی است......

نه رضایت......

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 372
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 25 فروردين 1392

 

 

 

نمیدونم دوباره چند فرزند بی پدر و مادر شدن و یا چند پدر و مادر جگر گوشه ی خود را زیر تلی از خاک پیدا کرد

فقط میدانم که از فرسنگ ها راه دور دلم به یادتان میتپد    

هموطن تسلیت.....

 

 

 

 

 



:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 383
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 21 فروردين 1392
.

نه دل در دست محبوبی گرفتار

نه سر در کوچه باغی بر سر دار

از این بیهوده گردیدن چه حاصل؟

پیاده میشوم ، دنیا نگه دار.... 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : شنبه 17 فروردين 1392


یادم باشد به کسی حرفی نزنم که ناراحت شود

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد

راهی نروم که بیراهه باشد

خطی ننویسم که آزار دهد کسی را

یادم باشد روز و روزگار خوش است

همه چیز رو به راه است

تنها .... دل ما دل نیست 

 

 

.

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: شعرگونه , خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : دو شنبه 5 فروردين 1392


 

 

ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا؟ / ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا؟؟
جای "بنشین" و " بفرما" ، "بتمرگی" گفتند / ما شنیدیم و نشستیم و نگفتیم چرا؟؟
"تو" نگفتیم و "شمایی" نشنیدیم هنوز / ساده مثل کف دستیم و نگفتیم چرا؟؟
دل سپردیم به آن "دال" سر دشمن و دوست / دشمن و دوست پرستیم و نگفتیم چرا؟؟
چه "چرا"ها که شنیدیم و ندانیم چرا / ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا؟؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 .

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.


:: موضوعات مرتبط: خاطره بازی , ,
:: برچسب‌ها: مهران مافی , مهران , مافی , مهران مافی غلامزاده ,
:: بازدید از این مطلب : 325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 1 فروردين 1392



:: بازدید از این مطلب : 248
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 25 آبان 1391
.

 چــه حــرف بــــی ربـــطــی ســـت ......

کــــه « مـــــرد گــــریـــه نــــمــی کـــند »

گــــاهی آنـــــقــدر بــــغـــض داری......

کـــــه فـــقـــط بــــایــــد مــــــرد بــــاشــــی......

تــــا  بــــتـــــونـــــی گریــــــــه کــــــنی......



:: بازدید از این مطلب : 240
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : مهران مافی
ت : یک شنبه 8 مرداد 1391
.


گاهی گمان نمی کنی و میشود

گاهی نمی شود که نمیشود


گاهی هزار دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود


گاهی گدای گدایی و بخت نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود



:: بازدید از این مطلب : 266
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : مهران مافی
ت : دو شنبه 5 تير 1391
.

شنیده ام چنین روزی ، روز میلاد من است

 

اما

گویا سپری شد، بی آنکه بدانم

آتش شمع چندمین سال زندگی ام را

         به خاموشی سپردم

.

.

.

.

.



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 22 خرداد 1391
.

 

 

 

گاهی نفس به تیزی شمشیر میشود

 

از هر چه زندگیست دلت سیر میشود

 

گویی به خواب بود جوانیمان گذشت

 

اغلب چه زود فرصتمان دیر میشود

کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی

بی عشق سر مکن که دلت پیر میشود

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

 

در این زمانه ی بی های و هوی ِ لال پرست

خوشا به حالِ کلاغان ِ قیل و قال پرست


چگونه شرح دهم لحظه لحظه ی خود را

برای این همه ناباور خیال پرست؟


به شب نشینی ی خرچنگ های ِ مُردابی

چگونه رقص کند ماهی ی زلال پرست؟


رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند

به پای هرزه علف های ِ باغ ِ کال پرست


رسیده ام به کمالی که جُز اناالحق نیست

کمال ِ دار، برای ِ من ِ کمال پرست


هنوز زنده ام و زنده بودنم خاریست

به تنگ چشمی ی نامردم ِ زوال پرست

 

( محمد علی بهمنی )

 



:: بازدید از این مطلب : 236
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

 

الو سلام ، منزل خداست ؟

این منم مزاحمی که آشناست .

هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است

 ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست .

شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است

 چرا  به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست ؟

الو الو....

دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد ،

 خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست ؟

چرا صدایتان نمی رسد ، کمی بلند تر، صدای من چطور؟

خوب و صاف و واضح و رساست ؟

اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم ،

 شنیده ام که گریه بر تمام درد ها شفاست .

دل مرا بخوان به سوی خود تا که سبک شوم ،

 پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست

. الو ، مرا ببخش ،

 باز هم مزاحمت شدم ،

 دوباره زنگ می زنم ،

دوباره ............تا خدا خداست!!

دوباره ........... تا خدا خداست

 



:: بازدید از این مطلب : 207
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 ما در هیات پروانه ی هستی، با همه ی توانا یی ها و تمدن ها مان شاخکی بیش نیستیم !

 برای زمین هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد .

یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست

  اگر رد پای دزد ارامش و سعادت را دنبال کنیم

 سرانجام به خودمان خواهیم رسید

که در انتهای هر مفهومی نشسته ایم

و همه ی چیز ها ی تلنبار مربوط و نا مربوط را زیر و  رو می کنیم ...

بر جریان باد ایستادن و اگاها نه جبر مطلق را پذیرا شدن رسالت راستین ماست !

 در این گوی سر به هوا هیچ چیز مال هیچ کس نیست

 و هیچ تکیه گاهی نمی تواند پناه گاهی گردد

 می ماند ناب ترین و عمیق ترین حس زندگی

یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن

 که شاید باعث فراموشی رنج عظیم بودن گردد ...

 



:: بازدید از این مطلب : 216
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

 

اگر روزی دشمن پیدا کردی بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی

اگر تهدیدت کردند بدان در برابرت ناتوانند

اگر روزی خیانت دیدی بدان ارزشت بالاست

 واگر روزی ترکت کردند بدان با تو بودن لیاقت می خواهد...



:: بازدید از این مطلب : 214
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

بچه که بودم اگر کار بدی می کردم آدم بزرگ ها به من چشم غره می رفتند

و من می فهمیدم که کارم اون قدر بد بوده که توانسته اون ها رو ناراحت بکنه !

  دیگه انجامش نمی دادم  یا اگر هم تکرار می شد آن قدر می گفتم ببخشید

 تا از نگاه سرد اون ها در امان بمونم .

اما کمی که بزرگ تر شدم فهمیدم فقط ما کوچولو ها اشتباه نمی کنیم

 آدم بزرگ ها هم اشتباه می کنند با این تفاوت که اشتباهاتشون خیلی بد تر از مال ما است ...

 اما ان قدر به خودشون مطمئن هستند که حتی برای یک لحظه با خودشون فکر نمی کنند

 که شاید کارشون اشتباه بوده ...

براشون مهم نیست که کوچولو ها از دستشون ناراحت بشن

 و از نگاه سرد کوچولو ها خجالت زده نمی شوند .

بزرگ که شدم فهمیدم چقدر پاک بودیم وقتی که بچه بودیم

و چه گوهری رو از دست دادیم حالا که بزرگ شدیم !

فهمیدم دنیای ادم بزرگ ها دنیا ی کثیفی است.

 یک باتلاق از کثافت که بوی تعفنش تمام عالم رو پر کرده

و آدم بزرگ ها روز به روز بیشتر در اون فرو می روند .

حا لا که بزرگ شدم فقط افسوس می خورم

 افسوس می خورم که چرا قدر بچگی رو ندونستم وبزرگ شدم .

چرا وارد دنیای فاسد انسان ها شدم ؟

«ای کاش هیچ وقت  کوچولو ها ، آدم بزرگ نمی شدند»

 



:: بازدید از این مطلب : 205
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 28 مهر 1390
.

·     به نام خدایی که از رگ گردن بهمون نزدیکتره !!!

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد . نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت .

ولی بسیار مشتاقم از خاک گلویم سوتکی سازد  / گلویم سوتکی با شد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش / و او یکریز و پی در پی دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان را آشفته تر سازد ...

                           بدین سان بشکند هر دم سکوت مرگبارم را...

 

مهران

جمعه ۲۱:۳۰

 



:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 21 مهر 1390
.


چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند

                                              و تماشای تو زیباست اگر بگذارند.

 دل آواره من! این همه بیهوده مجوی

                                             خانه عشق همین جاست اگر بگذارند.

من از اظهار نظرهای عشق فهمیدم

                                         عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.

غضب آلود نگاهم نکن ای محبوبم

                                            دل من مال تو هم هست اگر بگذارند.


فراموشم نکن...


:: بازدید از این مطلب : 197
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : مهران مافی
ت : پنج شنبه 21 مهر 1390
.

 

هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می كند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،‏
آن وقت من اشتباه می كنم و او
با اشتباه های دلم حال می كند.
دیروز یك فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را بد گذاشتی
آن وقت ها كه خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها
مكالمه با خورشید
دفترچه های ذهن كوچك من را
سرشار خاطره می كرد
امروز پاره است
آن سیم ها
كه دلم را
تا آسمان مخابره می كرد.
×××
با من تماس بگیر ، خدایا
حتی هزار بار
وقتی كه نیستم
لطفا پیام خودت را
روی پیام گیر دلم بگذار


:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 30 شهريور 1390
.

 

امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم

امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم

امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم

امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم

امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم

امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم

امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم

امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم

امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم

امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم

امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!

 



:: بازدید از این مطلب : 231
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 30 شهريور 1390
.

 

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها


:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 30 شهريور 1390
.

 

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟



:: بازدید از این مطلب : 239
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 30 شهريور 1390
.

 

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

 

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

 

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

 

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

 

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی

 

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

 

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

 

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

 

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 



:: بازدید از این مطلب : 237
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 30 شهريور 1390
.

 

به او گفتند: شاعر را بيازار؟

كه شاعر در جهان ناكام بايد

چو بيند نغمه سازي رنج بسيار

سخن بسيار نيكو مي سرايد

به آو آزار دادن ياد دادند

بناي عمر من بر باد دادند

 

از آن پس ماه نامهربان شد

ز خاطر برد رسم آشنايي

غم من ديد و با من سرگردان شد

مرا بگذاشت با رنج جدايي

كه چون باشد به صد اندوه دمساز

به شهرت مي رسد اين نغمه پرداز

 

مرا در رنج برده سخت جان ديد

جفا را لاجرم از حد فزون كرد

فغان شاعر آزرده نشنيد

دل تنگ مرا درياي خون كرد

چنان از بي وفايي آتش افروخت

كه سر تا پاي مرغ نغمه خوان سوخت

 

نگفتندش كه: درد و رنج بسيار

دمار از روزگار دل برآرد

دل شاعر ندارد تاب آزار

كه گاه از شوق هم جان مي سپارد

بدين سان خاطر ما را شكستند

زبان نغمه ساز عشق بستند

 

                                                                                                         شعر از فریدون مشیری



:: بازدید از این مطلب : 280
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
ن : مهران مافی
ت : چهار شنبه 23 شهريور 1390
.
موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی